خلاصه و نقد سریال آینه سیاه: بندراسنچ (Black Mirror: Bandersnatch)
در این نوشته قصد دارم نگاهی به اولین قسمت از فصل پنجم آینهی سیاه (بلک میرور) بیندازم و خلاصه و نقدی کوتاه برای آن بنویسم. پیشتر نیز در مورد سریال آینه سیاه نوشتهام. در قسمت جدید این سریال، علاوه بر ویژگیهای قبلی (نظیر نگاهی انتقادی به رابطهی انسان و تکنولوژی،مستقل بودن داستان هر قسمت) یک ویژگی هیجانانگیز نیز اضافه شده است؛ در قسمت اول فصل پنجم سریال آینه سیاه، به بیننده این امکان داده شده است که در طول داستان فیلم، انتخابهایی داشته باشد که این انتخابها بر روی روند ادامهی فیلم و پایان آن تاثیر میگذارد؛ به عبارت دیگر نقش بیننده از نقش تماشاچیبودن در برابر وقایع داستان به تصمیمگیری دربارهی روند داستان تغییر کرده است. برای تجربهی این ویژگی شما باید اکانت نتفلیکس داشته باشید و از طریق سایت/برنامهی نتفلیکس، این قسمت را تماشا کنید.
در ادامه،من خلاصهای از داستان این قسمت را مینویسم،سپس تصویر فلوچارت پایانهای مختلف این داستان براساس انتخابهای بیننده را میآورم و درنهایت چند نکته در نقد این قسمت مینویسم.
نقد و خلاصهی خلاصه و نقد سریال آینه سیاه: بندراسنچ (Bandersnatch)
داستان این قسمت از سریال بلک میرور در سال ۱۹۸۴ اتفاق میافتد و مربوط به توسعهی یک بازی کامپیوتری است.
داستان دربارهی پسری به نام استفان است که درحال توسعهی یک بازی با نام بندراسنچ است. او مادرش را در کودکی از دست داده است و بابت این اتفاق خود را مقصر میداند؛ چرا که باعث شده است که سفر مادرش به خاطر او، یک قطار به تاخیر بیافتد و مادرش در حادثه قطار بمیرد. حال استفان همراه با پدرش زندگی میکند و گاهی اوقات به اصرا پدرش نزد یک روانپزشک به نام دکتر هاینس میرود. همچنین او برای توسعهی بازیاش قصد دارد با شرکتی به نام تاکرسافت همکاری کند. یکی از همکارانش در شرکت تاکرسافت کالین نام دارد که توسعهدهندهی موفقی در بازیهای کامپیوتری است. داستان این قسمت از سریال آینه سیاه درواقع دربارهی توسعهی بازی بندراسنچ است و با توجه به تصمیمات بیننده، این بازی به صورتهای متفاوتی توسعه داده شده و منتشر میشود؛ در ادامه من فلوچارت پایانهای اصلی داستان را که در اثر انتخابهای متفاوت بیننده حاصل میشود را آوردهام.
با توجه به افزودن ویژگی تعاملی شدن سریال و تاثیرگذاری انتخابهای بیننده بر پایان سریال، در واقع ما با نوع جدیدی از فیلمها روبرو هستیم که از روند کلاسیک فاصله گرفته و بیشتر همانند بازیهای امروزی شدهاند، این یک ویژگی هیجان انگیز است که حداقل به یکبار امتحان کردنش میارزد، اما در عین حال، شاید افراد زیادی باشند که این شیوه از روایت فیلم را نپسندند و بخواهند به همان خط روایی کلاسیک پایبند بمانند. اما داستان این قسمت هم نسبت به قسمتهای فصلهای پیشین سریال آینهی سیاه کمی متفاوت است؛ در آینهی سیاه بر طبق معمول ما منتظر یک داستان چالشی هستیم که غیر قابل پیشبینی باشد و معمولا (به جز یکی دو قسمت) دید واقعگرایانه (یا منفینگر) داشته باشد و در پایان هر قسمت بیننده را با چند علامت سوال بزرگ به حال خود رها کند، اما در این قسمت از آینهی سیاه، داستان پیچیدگی چندانی ندارد و عموما وزن کلی داستان بر روی انتخابهای بیننده گذاشته شده است، چیزی که شاید به مذاق بینندگان همیشگی بلک میرور خوش نیاید، در واقع پرداختن بیش از حد به انتخابی بودن این قسمت باعث شده است که نویسنده (چارلی بروکر) از چالشیکردن داستان باز بماند و سوالات بزرگی در انتهای داستان در ذهن بینندگان ایجاد نکند. اما در نهایت از آنجایی که بلک میرور معمولا به عنوان یک سریال پیشرو در ارائهی موارد جدید مطرح میشود،پس میتوان این تغییر روند داستان را به فال نیک گرفت و منتظر قسمتهای جدیدتر با داستان انتخابی- چالشیتری باشیم.
آیا شما هم قسمت بندراسنچ از فصل پنجم سریال آینه سیاه را دیدهاید؟ چه نکاتی از این قسمت سریال برای شما جالب بوده است؟ خوشحال میشوم که نظرات خود را درباره این نوشته و این قسمت از سریال آینه سیاه برای من و سایر خوانندگان این نوشته بنویسید.
برچسبها:سریال آینه سیاه،نقد فصل پنجم بلک میرور،نقد فصل پنجم سریال black mirror،بلک میرور بندراسنچ،معرفی فیلم،
نظرات
مرتضی اسدی
سلام؛ خیلی ممنونم از شما دوست عزیز. متن را اصلاح کردم.
حسین
با عرض سلام و خسته نباشید
یادتون رفت پایان "فرار از پنجره" و نکشتن پدر رو بزارین
مرتضی اسدی
سلام و درود
پایانهایی که در خط زمان این قسمت از آینهی سیاه (بندراسنچ) وجود دارند، دو نوع هستند: ۱- پایانهای اصلی که داستان در آن تمام میشود. ۲- پایانهایی که در آن داستان تمام نمیشود و با رسیدن به آن فیلم مجدداً به آخرین انتخاب برمیگردد تا گزینهی دیگری انتخاب شود؛ پایانهایی که شما میفرمایید از نوع دوم هستند که من تعدادی از آنها را در فلوچارت نیاوردهام.
علیرضا
سلام .شما در فلوچارت نوشتید مبارزه با دکتر و کشته شدن استفن؟من بار ها صحنه اخر مبارزه بادکتر رو رفتم و هیچ وقت استفن کشته نشد. در ضمن من چند بار صحنه انتخاب بین عکس و کتاب رو رفتم و بار اول دوتا گزینه اومد ولی برای بار بعدی گزینه ها عوض شد و داستان فرق کرد.هربار که داستان تموم میشد و من بجای تیتراژ پایانی برگشت به زمان مشخص رو انتخاب میکردم سیر داستان سریع تر میشد و خود داستان منو به جاهای جدید میبرد . انگار که فیلم حافظه داره . ممنون از مطلبتون چون بارها دیدمش ولی شک داشتم چندتا پایان داره و من بهش رسیدم یانه . که شما زحمتش رو کشیدید ولی به نظرم پایان های بیشتری داره
رضا
بخدا که خیلیییی فیلمه آشغالیه
اصلا گول این حرفا و... نخورید . قشنگ وقت تلف کردنه خیلی مزخرفه
حسین صفا
سلام
بنظر من چیزی مهمتر از یه سرگرمی و تجربه جدید(فیلمنامه تعاملی) در پس داستان این فیلمه.
من بیشتر قسمت های این سریال دیدم و بعد از اتمام هر قسمت عمیقا فکرم درگیر پرسش ها و چالشهای مطرح شده تو فیلم شده.
ولی بندر اسنچ منو با یه چالش فوق العاده پیچیده تری درگیر کرده.چالشی که کل بنیان فلسفی ذهنم رو شدیدا به لرزش انداخت.
بنظر من بزرگترین نکته در فیلم بندراسنچ مساله ""آزادی انتخابه""
فیلمنامه تعاملی که برای این فیلم انتخاب شده,تصادفی یا برای سرگرمی مخاطبا نیست.نویسنده سعی داشته که ذهن مخاطب رو مستقیما با مسعله انتخاب درگیر بکنه.
پرسش اساسی که تو این فیلم مطرح میشه و ذهن منو بشدت درگیر خودش کرده اینه که:
آیا ما در انتخابهایمان آزادیم!؟
به عبارت دیگه اینکه آیا حقیقتا این ذهن خود ماست که تصمیم گیری میکنه و دست به انتخاب میزنه یا ما هم مانند استفان در یک دنیایی هستیم که فک میکنیم حقیقت برتریم اما بعد متوجه میشیم که کل حقیقت زندگی ما فقط بخش کوچکی از یک حقیقت به مراتب بزرگتر از حقیقتیه که ما درکش میکنیم.
مسعله دیگه ای که فیلم بهش اشاره میکنه زندگی در دنیاهای موازی و در خطوط زمانی مختلفه که تو فیزیک کوانتوم و دنیای هولوگرافیک به طور جدی راجبش صحبت شده.
سرنوشت یعنی چه!؟یعنی همین که ما هیچ کنترلی روی انتخابها و آیندمون نداریم.این شاید تراژدیک ترین مساله زندگی باشه و ما نخواهیم اینو قبول کنیم.
من اینو.درک میکنم که نمیخام قبول کنیم که کنترلی روی زندگیمون نداریم.چون خود من هم قبلا به سرنوشت اعتقادی نداشتم.اما حالا اینقدر روی این موضوع فکر و تحقیق کردم که حاظرم با هر کسی که مخالفه,راجبش بحث و گفتگو کنم(اما ن به روش کالین)
Neo
سلام.این که تو سایتها میزنن دانلود با یک پایان یا با پنج پایان قضیش چیه؟کدومو بزنم؟کدوم بهتره؟
۲.اینکه این قسمت از فصل پنج جدا هست یا همون فصل پنجه
مجتبی میرور%
با عرض سلام و خسته نباشید' به نظرم سرنوشت به دوبخش تقسیم میشه... سرنوشت دیکته شده و سرنوشت دیکته نشده سرنوشت دیکته شده رو میشه گفت مثله مرگ ولی سرنوشت دیکته نشده رو میشه گفت مثلا انتخاب رشته در مدرسه : این ها همه اش بر میگرده به توانایی یک انسان!
حسین
عالی بود
..یک روانپزشک به نام دکتر هاینس می...
نظر بنده رو هم ویرایش کنید