خلاصه و نقد کتاب آرامش اثر آلن دوباتن
کتاب آرامش نوشتهی آلن دوباتن و منتشر شده در سال ۲۰۱۶ میلادی است. این اثر یکی کتابهای مجموعهی «مدرسهی زندگی» است که نویسنده در آن میکوشد مسائل روانشناسی و فلسفی را با زبانی ساده و کاربردی مطرح کند. من این کتاب را با ترجمهی محمد کریمی در طاقچه خواندم و در این نوشته قصد دارم اندکی درباره آن بنویسم.
خلاصه کتاب آرامش نوشتهی آلن دوباتن
نویسنده با بیان اینکه «آرامش» برای ما موضوع جذابی است کتاب را آغاز میکند و میگوید که ما آرزو داریم صبورتر, متینتر و آسودهتر باشیم و بتوانیم در کمال آرامش با سختیهای زندگی روبهرو شویم؛ اما نمیدانیم چطور میتوان به آرامش رسید. برای رسیدن به آرامش، پیشنهادِ کتاب، رفع مسائلی است که باعث عدم آرامش میشود؛ مانند: خشم، اضطراب و نگرانی. کتاب مجموعاً چهار فصل دارد. در سه فصل اول به بررسی و ارائهی راهکارهایی برای آرامش در سه حوزهی روابط (عاشقانه/خانوادگی)، ارتباط با دیگران و محیط کار میپردازد. فصل چهارم به سرچشمههای آرامش (نگاه، صدا، مکان، زمان و لمس) میپردازد. در قسمت نتیجهگیری، آلن دوباتن «سفر، زیبایی، جایگاه خوب و عشق» را به عنوان چهار ایدهآلِ بزرگِ دنیای معاصر ذکر میکند که خیالپردازیها در خصوص آرامش، گردِ آنها جمع شدهاند، اما او بیان میکند که این ایدهآلها به چند دلیل سرابی بیش نیستند: ۱-به لحاظ جسمانی ما موجوداتی به شدت آسیبپذیریم و به دلیل ساختار خِلقتمان همواره دچار دلهره و اضطرابیم. ۲-برای تصمیماتِ مهمِ زندگی معمولا اطلاعات کافی دراختیار نداریم و کموبیش با چشمانِ بسته پیش میرویم. ۳-تخیلهایمان بیش از داشتههای زندگیمان است و در جوامعی زندگی میکنیم که تحت سیطرهی رسانههاییست که حسادت و بیقراری، بخشی ناگزیر از آنهاست. ۴-پیشرفت شغلی و سوددهی مالی در گرو شرایط خشن، رقابتی و تصادفی سیستم سرمایهداری است. ۵-عزت نفس و احساس آرامش ما، وابسته به کسانی است که نمیتوانیم کنترلشان کنیم و نیازها و آرزوهایشان نیز کاملاً با ما همراستا نیست.
اما با تمام این تفاسیر، نویسنده رسیدن به آرامش را ممکن میداند و در گام اول میگوید که باید شرایط موجود را بپذیریم، همچنین بایستی متعهد باشیم که آسانتر خود را آرام کنیم و در جهت انتظاراتی واقعبینانهتر بکوشیم. نکتهی جالبی که در این قسمت به آن اشاره میشود این است که جامعه و فرهنگ ما بیش از همه روی پول (و نه آرامش) به عنوان مؤلفهی کلیدی برای زندگی خوب سرمایهگذاری کرده است (داشتن پول بیشتر = افزایش رضایت)؛ اما چیزی که جامعه و فرهنگ نادیده میگیرد، این است که ما صرفا نباید به پولی نگاه کنیم که جمع کردهایم، بلکه باید به آرامشی نیز توجه کنیم که برای کسب این پول، فدا کردهایم. بنابراین ما باید بهای واقعی برخی مشاغل را بدانیم و با توجه به عمر محدودمان، میتوانیم انتخاب کنیم که بین یک شغل پرمشغله یا آرامش یکی را انتخاب کنیم و در این انتخاب نیاز به کسب تایید دیگران نداشته باشیم.
نکاتی که پس از مطالعهی کتاب به نظر من رسید شامل موارد زیر است:
-
در کل این کتاب، نکتهی خیلی عجیب یا راز بزرگی که خیلیها نمیدانند را بیان نمیکند؛ بلکه درواقع به یادآوری بسیاری چیزهایی که در ناخودآگاهِ ما هستند میپردازد و به نوعی یک تلنگر به خواننده میزند، چنین چیزی شاید مطلوب همه نباشید و کلیشهای به نظر برسد، اما برخی نیز (همانند من) این یادآوری و تلنگر را میپسندند و طبقهبندی دانستهها در قالب چهار فصل کتاب برایشان جالب است.
-
به نظر من، فصل اول کتاب (روابط عاشقانه/خانوادگی) نسبت به سه فصل بعدی، جالبتر و پرمحتواتر است، همچنین در قسمت نتیجهگیری، نویسنده خلاصهای از مطالب کتاب را در چند صفحه به صورت فشرده بیان میکند که برای مرور و دسترسی سریع به مطالب مناسب است.
-
رویکرد کتاب در مواجهه با ریشههای عدم آرامش، رویکردی بر مبنای میانهروی است، یعنی کتاب میپذیرد که وجود برخی روالها و سیستمها در دنیای امروز برای ما منفعت و ضرورت دارد و با پذیرش و همزیستی با آنها به ارائهی راهحلهایی میپردازد که آنها، کمتر آرامش ما را تحتالشعاع قرار دهند.
-
در مطالعهی کتاب باید به جبرِ جغرافیایی هم توجه داشت، چرا که ما در جایی زندگی میکنیم که دسترسی کمتری به امکاناتی داریم که پیشفرض نویسنده است؛ اما به هر حال برخی از توصیههای کتاب وابسته به مکان خاصی نیستند.
-
درنهایت به نظر من این کتاب، سزاوار صرفِ وقت و با حوصله خواندهشدن است.
آیا شما کتاب «آرامش» اثر آلن دوباتن را خواندهاید؟ خوشحال میشوم که نظرتان دربارهی این کتاب را بنویسید.
برچسبها:مرتضی اسدی،معرفی کتاب،