روزهای سخت و انسانها سخت
فکر میکنم اولین بار که جملهی زیر را شنیدم ۱۴ سال پیش بود:
در نبرد بین روزهای سخت و انسانهای سخت، این انسانهای سخت هستند که میمانند.
جملهی بالا احتمالا از رابرت شولر است، یک کشیش، سخنران انگیزشی و نویسنده. آن روزها من نوجوان بودم و هیجان، یکی از خصوصیات اصلی آن دوران است؛ و طبعا ذهن آن روزها، رفتارها و جملات هیجانی و انگیزشی بیشتر میپذیرفت. به هر روی، آن روز این جمله در نظرم بسیار زیبا و درست بود. البته این جمله از آن دست جملات است که بسیار مورد استفادهی اساتید دورههای موفقیت و کلاسهای انگیزشی قرار میگیرد؛ افرادی که سعی در پمپاژ امید به هر طریقی دارند…
اما امروز بیشتر از یک دهه از آن دوران گذشته و به گواه تجربه میتوان گفت که در نبرد روزهای سخت، ممکن است انسانها، حتی سختکوشترینشان از بین بروند؛ به هر حال این یک احتمال است و نمیتوان درصد آن را صفر در نظر گرفت. چند ماه پیش فیلم لبوفسکی بزرگ را میدیدم؛ در صحنهی پایانی فیلم، یکی از شخصیتهای داستان، جملهی معروف زیر را میگوید:
Sometimes you eat the bear and sometimes the bear, well, he eats you.
ترجمه: بعضی وقتها تو خرس را میخوری و بعضی وقتها، خب، خرس تو را میخورد.
به نظرم این جمله، توصیف دقیقتری از نبرد روزهای سخت و انسانهای سخت ارائه میدهد.
برچسبها:دلنوشت،مرتضی اسدی،Morteza Asadi،
نظرات
رامین
شاید درست ترش این باشه که "در نبرد بین روزهای سخت و انسانهای سخت، آن انسان هایی که می مانند انسانهای سخت هستند" چون به قول خودت امکان داره تو این نبرد اون انسان از بین بره
مرتضی اسدی
@رامین، اگر انسانی در مواجه با یک یا چند نمونه روزهای سخت دوام آورد، اسمش میشود انسان سخت؛ خب اگر آن انسان سخت در مواجه با یکی دیگر از روزهای سخت دیگر دوام نیاورد و از بین رفت چی؟ مثل یک شکارچی که در طول عمرش خرسهای زیادی شکار کند ولی درنهایت شکار یک خرس شود و بمیرد… به نظرم تاثیر «شانس و تصادف» در این جمله کمتر دیده شده.
علیرضا
به نظر من وقتی میخوری به روزهای سخت باید ادامه بدی، اگه شانس آوردی و تموم شدنش رو دیدی اونوقت مقاومتر از قبلت شدی، به قول جوکر توی شوالیه تاریکی: هر چیزی که تو رو نکشه قویترت میکنه!