آزمایش اجتماعی
مردی در متروی واشنگتن، ویولن می نواخت!
مردی در متروی واشنگتن، ویولن می نواخت!
وقتی راه رفتن آموختی، دویدن بیاموز؛ و دویدن که آموختی، پرواز را…
راه رفتن بیاموز، زیرا راه هایی که می روی جزیی از تو می شود و سرزمین هایی که می پیمایی بر مساحت تو اضافه می کند…
دویدن بیاموز ، چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زودباشی، دیر…
اگر این نوشتهی من که در مورد Copy & Paste در وبلاگ هاست را خوانده باشید، شاید یک سوال برای شما پیش آمده باشد… و آن اینکه حال اگر از مطلبی در وبلاگ/سایت دیگر در وبلاگ خودمان استفاده کنیم؛ چطور به اصطلاح نقل قول درستی داشته باشیم….
پشتش سنگین بود و جادههای دنیا طولانی؛ میدانست كه همیشه جز اندكی از بسیار را نخواهد رفت.
آهسته آهسته میخزید، دشوار و كُند؛ و دورها همیشه دور بود.
سنگپشت تقدیرش را دوست نمیداشت و آن را چون اجباری بر دوش میكشید.
پرندهای در آسمان پر زد، سبك؛ و سنگپشت رو به خدا كرد و گفت: این عدل نیست، این عدل نیست!
خیلى از ما خودمان را درگير مسائل زيادى می کنيم… مسائلى كه آنقدرها هم كه ما فكر می كنيم مهم نيستند… توجه به اين مسائل اغلب ما را از پرداختن به مسائلی که ذاتا مهم هستند بازميدارد، به گونه اى كه باعث می شوند كه ما این مسائل ذاتا مهم را فراموش كنيم…
این قافله عمر عجب می گذرد / دریاب دمی که با طرب می گذرد… هر آدمی در زندگی برای خودش روزهای بخصوصی دارد… یکی از آن روز ها سالروز تولد است امروز ۲۲ آبان ۱۳۹۰ هم سالروز تولد من است…یک سالروز تولد دیگر…
جبران خلیل جبران (۱۹۳۱-۱۸۸۳)، نابغه مشهور لبنانی، موفق ترین نویسنده و هنرمند معاصر عرب، نه تنها از پیشگامان ادبیات نوین عربی است، بلکه در جهان امروز نیز بسیار پرآوازه و اثرگذار بوده است. او نقاش و نویسندهای نوآور، عارف و شاعری مبارز و اندیشمندی ممتاز و معنویت گرا است که توانست با آثار کم حجم، اما نغز و پرمغز خود، ستاره شرق و پیام آور سرزمین پیامبران و سخنگوی وجدان فرهنگی ملت خود باشد. او در نوشتهای میگوید: هفت جا نفس خود را حقیر دیدم؛
خورشید از میعادگاه نخست، باز آغاز سفر میکند؛ سفری که سوغاتش برای زمینیهای منتظر، فرصت دیگری است تا محبت را در گره بین دستهاشان بکارند و دل به استقبال نیکی، آیینه بندان کنند. لبخند خورشید بیجواب نماند وقتی سرک میکشد به این خانه. [۱]
محمد اقبال لاهوری(۱۲۵۶-۱۳۱۷) شاعر، فیلسوف، سیاستمدار و متفکر مسلمان پاکستانی بود، که اشعار زیادی نیز به زبانهای فارسی و اردو سرودهاست. اقبال نخستین کسی بود که ایدهٔ یک کشور مستقل را برای مسلمانان هند مطرح کرد که در نهایت منجر به ایجاد کشور پاکستان شد. اقبال در این کشور به طور رسمی «شاعر ملی» خوانده میشود [۱]. در ادامه شعر زیبای دگرآموز اثر اقبال لاهوری را خدمتتان تقدیم میکنم:
این قافله عمر عجب میگذرد / دریاب دمی که با طرب می گذرد …