دگرآموز
محمد اقبال لاهوری(۱۲۵۶-۱۳۱۷) شاعر، فیلسوف، سیاستمدار و متفکر مسلمان پاکستانی بود، که اشعار زیادی نیز به زبانهای فارسی و اردو سرودهاست. اقبال نخستین کسی بود که ایدهٔ یک کشور مستقل را برای مسلمانان هند مطرح کرد که در نهایت منجر به ایجاد کشور پاکستان شد. اقبال در این کشور به طور رسمی «شاعر ملی» خوانده میشود [۱]. در ادامه شعر زیبای دگرآموز اثر اقبال لاهوری را خدمتتان تقدیم میکنم:
مانند صبا خیز و وزیدن دگر آموز / دامان گُل و لاله کشیدن دگر آموز
اندر دلک غنچه خزیدن دگر آموز
مویینه به برکردی و بی ذوق تپیدی / آن گونه تپیدی که به جایی نرسیدی
در انجمن شوق تپیدن دگر آموز
کافر دل آواره دگر باره به اوبند / برخویش گشا دیده و از غیر فروبند
دیدن دگرآموز و ندیدن دگر آموز
دم چیست پیام است، شنیدی؟ نشنیدی! / در خاک تو یک جلوهی عام است ندیدی!
دیدن دگرآموز و شنیدن دگر آموز
ما چشم عقاب و دلِ شهباز نداریم / چون مرغ سرا لذت پرواز نداریم
ای مرغ سرا خیز و پریدن دگر آموز
تخت جم و دارا سرِ راهی نفروشند / این کوه گران است به کاهی نفروشند
با خون دلِ خویش خریدن دگر آموز
نالیدی و تقدیر همان است که بوده است / آن حلقهی زنجیر همان است که بوده است
نومید مشو ناله کشیدن دگر آموز
واسوختهای؟ یک شرر از داغِ جگرگیر / یک چند به خود پیچ و نیستان همه درگیر
چون شعله به خاشاک دویدن دگرآموز
برچسبها:اقبال لاهوری،مرتضی اسدی،Morteza Asadi،شعر،